یکی از دلایل استرس و اضطراب، زندگی کردن در گذشته است! شاید گذشته مهم باشد ولی به اندازه ی لحظه ی حال و آینده مهم نیست. بگذارید هر آنچه که شما را پریشان می کند برود! بگذارید اضطراب هایی که اتفاقات گذشته، ایجاد می کنند بروند. در این راستا یکی از تکنیک ها ” مراقبه درخت” است که مطابق آن خودمان را مانند درختی در حال رشد و جوانه زدن در نظر می گیریم.
از دیگر تکنیک های اینکه “بگذارید برود”! این است که سعی کنید به جای اینکه همیشه در سرتان زندگی کنید ( منظورمان این است که همیشه به همه چیز فکر کنید)، بر تنفس کردن تان تمرکز کنید. تکنیک دیگر این است که سعی کنید در زمانی که کاری را انجام می دهید، تمام توجه تان را فقط به انجام آن کار معطوف کنید. به عنوان مثال وقتی رانندگی می کنید، تلفن همراه تان را خاموش کنید و به هیچ موسیقی گوش ندهید، فقط به رانندگی فکر کنید و سعی کنید جاده را احساس کنید. این تکنیک کمک می کند تا جلوی ورود الگوهای تفکر منفی را به ذهنتان بگیرید.
بودن در جمع و انجام کارهای مثبت گروهی، می تواند نقش موثری در کنترل استرس مان داشته باشد. به صورت داوطلبانه در فعالیت های گروهی شرکت کردن این فرصت را در اختیارمان قرار می دهد که بتوانیم زندگی را از نگاه سایر افراد جامعه هم ببینیم و در نتیجه کمی در “تفکرات وسواس گونه مان نسبت به مسائل مختلف” تجدید نظر کنیم، ضمن آنکه سرمان هم گرم می شود و زمان کمتری را به استرس داشتن، اختصاص می دهیم.
البته نمی توان همه چیز را به گردن ژن انداخت! مغز هم تاثیر بسزایی بر احساسات می گذارد که می توان از طریق روان درمانی به آن ها جهت داد. به عنوان مثال این گونه به نظر می رسد که در افسردگی لوب جلویی در سمت چپ که با اثرگذاری مثبت و حافظه همراه است، غیرفعال می شود، در حالی که در اضطراب، قسمت لوب جلویی در بخش راستی فعالیت بیش از حد خواهد داشت، بنابراین برای برخی، جلسات نوروفیدبک، ضروری خواهد بود.
بسیاری از افرادی که به استرس مبتلا هستند، فکر می کنند که ضعیف بودن عامل آن است و از این موضوع خجالت می کشند. از جمله تکنیک های فائق آمدن بر این موضوع، این است که شجره نامه ی خود را بکشید و ببینید که بین افراد خانواده تان چه کسانی با اضطراب، افسردگی و تروما دست و پنجه نرم کرده اند! ژنتیک می تواند بسیار تاثیر گذار باشد و از همه مهم تر، تاثیراتی که سایر عوامل بر ژن ها اعمال می کنند نیز بسیار اهمیت دارند. از طرفی دیگر گاهی تجمع آسییب های کوچک می تواند یک آسیب بزرگ را به همراه داشته باشد.
آرامش داشتن، نعمت بزرگی است که زمانی متوجه آن می شویم که آن را نداشته باشیم! از جمله مواردی که بسیار حائز اهمیت است این است که به رژیم غذایی، ورزش و خوابمان توجه کنیم، چرا که همه ی آن ها تاثیر قابل توجهی بر مغز خواهند گذاشت.
بد نیست که هر از گاهی را به فکر کردن درباره ی ترس هایمان اختصاص دهیم. دراز بکشیم، به آرامی نفس بکشیم و به این موضوع فکر کنیم که ترس یا استرسمان به خاطر چیست؟ آیا می توانیم آن را مدیریت کنیم؟ آیا نیاز داریم که از یک مشاور روان شناس کمک بخواهیم؟
-
یکی از راه های کاهش استرس و رسیدن به آرامش، انجام حرکات مرتبط با آرام سازی اندام ها (چیزی که خارجی ها به آن ریلکسیشن می گویند!) است. خیلی مهم است که ورزشی را انتخاب کنیم که به آن علاقه داشته باشیم. پس اگر تی آر ایکس مد است، لطفا در این زمینه مد گرایی را کنار بگذارید و به سمتی پیش بروید که زمینه آرامش را برایتان فراهم کند.
-
اگر روزی چند فنجان قهوه کافئین دار می نوشید! وقتش رسیده است که به این عادت اشتباه، پایان دهید (دقت کنید که کافئین ممکن است در برخی از قرص ها و مواد دارویی هم وجود داشته باشند).
-
دو فاکتور مهمی که برای خواب خوب در نظر گرفته می شود، کمیت و کفیت است. از نظر کمی، برای یک بزرگسال، 8 ساعت خواب کافی است اما استرس می تواند در هم در کمیت و هم در کیفیت خوابمان ما را با مشکلات بسیاری روبرو سازد. برای اینکه بتوانیم در این زمینه، استرس مان را کنترل کنیم بهتر است:
• برای خوابمان، برنامه ریزی کنیم
• از راحتی تختمان، اطمینان حاصل کنیم
• دمای اتاق خوابمان را به سمت گرما نبریم
[postbox2 txt=”در زمینه مقابله با استرس و اضطراب”]